آینده روشن

بزرگی راگفتند:آینده بشرتاریک است. پاسخ داد: ولی وظیفه ماروشن است

آینده روشن

بزرگی راگفتند:آینده بشرتاریک است. پاسخ داد: ولی وظیفه ماروشن است

آینده روشن

تولید، نشر و بازنشر فرهنگ، مدیریت و طنز


۱۴ اسفندماه سالروز درگذشت محمد مصدق، نخست وزیر ایران در دوره ملی شدن صنعت نفت است. وی در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ هجری شمسی و  در سن ۸۴ سالگی در حالی که از سالهای از بیماری سرطان رنج می برد، در احمدآباد، محل تبعیدش درگذشت.

به گزارش رجانیوز، شاید بتوان فراز و فرود محمد مصدق در ماجرای ملی شدن صنعت نفت، نخست وزیری، قیام مردم به رهبری روحانیت در ۳۰ تیر برای حمایت از نخست وزیری مصدق و سپس کودتای انگلیسی - امریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و برکناری مصدق، یکی از عبرتآموزترین برهههای تاریخ معاصر ایران برای آموزش سیاست ورزی، شناخت مولفهها و ساختارهای اجتماعی موثر قدرت در داخل و همچنین شیوه صحیح سیاست ورزی در عرصه سیاست خارجی باشد

اینکه تا چه حد میتواند به جای اعتماد به ساختارهای درون زای قدرت مثل نهادهای مردمی – مدنی و دینی همچون روحانیت، برای سیاست ورزی و موفقیت سیاسی در داخل، به قدرت خارجی اعتماد کرد، عبرتی بزرگ است که میتوان از مسیر پیموده شده توسط محمد مصدق به آن دست یافت.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، سال گذشته و به مناسبت سالگرد ملی شدن صنعت نفت، مجموعهای از بیانات رهبری معظم انقلاب در تحلیل حرکت مصدق و علت شکست وی را با عنوان «ظهور و سقوط مصدق» منتشر کرد، که به نظر میرسد با توجه به شرایط روز کشور و به بهانه سالروز درگذشت مصدق، انتشار مجدد آن خالی از لطف نباشد.

 

* دشمن فهمید که راز پیروزی ملت ایران چیست؛ لذا درصدد برآمد تا سیاسیّون و سردمداران دولتی را از روحانیت و دین جدا کند. آنها را از آیةاللَّه کاشانی جدا کردند و بینشان فاصله انداختند و متأسفانه موفّق هم شدند. از سی تیر ۱۳۳۱ که مرحوم آیةاللَّه کاشانی توانست ملت ایران را آن‌طور به صحنه بیاورد، تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که عوامل امریکا در تهران توانستند مصدّق را سرنگون و تمام بساط او را جمع کنند و مردم هیچ حرکتی از خود نشان ندادند، یک سال و یک ماه بیشتر طول نکشید. در این یک سال و یک ماه، با وساطت ایادی ضدّ استقلال این کشور و با توطئه دشمنان این ملت، دکتر مصدّق مرتّب فاصله خود را با آقای کاشانی زیاد کرد، تا این‌که مرحوم آیةاللَّه کاشانی چند روز قبل از ماجرای ۲۸ مرداد نامه نوشت - همه این نامه‌ها موجود است - و گفت من میترسم با این وضعی که دارید، علیه شما کودتا کنند و مشکلی به وجود آورند. دکتر مصدّق گفت: من مستظهر به پشتیبانی مردم ایران هستم! اشتباه او همین‌جا بود. ملت ایران را سرانگشت روحانیت - کسی مثل آیةاللَّه کاشانی - وادار میکرد که صحنه‌ها را پُر کند و به میدان بیاید و جان خود را به خطر بیندازد. در ۲۸ مرداد که کاشانی منزوی و خانه‌نشین بود - و در واقع دولت مصدّق او را منزوی و از خود جدا کرده بود - عدم حضور او در صحنه موجب شد که مردم نیز در صحنه حضور نداشته باشند؛ لذا کودتاچیهای مأمور مستقیم امریکا توانستند بیایند و به‌راحتی بخشی از ارتش را به تصرّف درآورند و کودتا کنند. یک مشت اوباش و الواط تهران را هم راه انداختند و مصدّق را سرنگون کردند. پس از آن، دیکتاتورىِ محمدرضاشاهی به وجود آمد که بیست‌وپنج سال این ملت زیر چکمه‌های دیکتاتوری او لگدمال شد و ملی شدن صنعت نفت هم در واقع هیچ و پوچ گردید؛ چون همان نفت را به کنسرسیومی دادند که امریکاییها طرّاحی آن را کردند. هرچه دشمن خواست، همان شد؛ به خاطر جدا شدن از روحانیت و دین. اینها عبرت است.
دیدار مردم کاشان و آران و بیدگل ۱۳۸۰/۰۸/۲۰ 

* هر ملّتی به آمریکا اعتماد کرد، ضربه خورد؛ حتّی آن کسانی که دوست آمریکا بودند. حالا در کشور ما دکتر مصدّق به آمریکاییها اعتماد کرد؛ برای اینکه بتواند خود را از زیر فشار انگلیس‌ها نجات بدهد، به آمریکاییها متوسّل شد؛ آمریکاییها به جای اینکه به دکتر مصدّق که به آنها حسن ظن پیدا کرده بود کمک کنند، با انگلیس‌ها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اینجا و کودتای ۲۸ مرداد را راه انداختند. مصدّق اعتماد کرد، کتکش را [هم‌] خورد؛ حتّی کسانی که با آمریکا میانه‌شان هم خوب بود و به آمریکا اعتماد کردند، ضربه‌اش را خوردند.
دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان ۱۳۹۲/۰۸/۱۲

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی