آینده روشن

بزرگی راگفتند:آینده بشرتاریک است. پاسخ داد: ولی وظیفه ماروشن است

آینده روشن

بزرگی راگفتند:آینده بشرتاریک است. پاسخ داد: ولی وظیفه ماروشن است

آینده روشن

تولید، نشر و بازنشر فرهنگ، مدیریت و طنز

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایرانی» ثبت شده است

۱۳
شهریور

خیلی عصبانی بودم. ماهنامه «کتابهای ماه» مجانی بود و برای تازه معلم بی‌پولی مثل من، حکم کیمیا را داشت. حالا چندماه بود که به دستم نرسیده بود. نامه‌ای نوشتم و گلایه کردم. جواب، تایپ شده و امضادار آمد با یک بسته حاوی همه شماره‌های گذشته ماهنامه. شروع نامه اینطور بود:«نامه شیرین و طنزآمیز شما رسید…». کسی طنزنویسی من را تأیید کرده بود، آنهم تایپ شده. کسی که‌‎ ‌‏علی‌الاصول باید با صلاحیت می‌بود.

دانشجوی سال اول علوم سیاسی دانشگاه تهران بودم. بهمن سال ۱۳۴۰، تجمع دانشجویان در اعتراض به اصلاحات ارضی و تعطیلی مجلس شورای‌ملی، مورد حمله کماندوهای شاه قرارگرفت. دانشگاه تهران، پـُر از خون و کتابهای پاره و دختران و پسران مجروح و کشته بود. حتی به تعدادی از دختران دانشجو تجاوز شد. من هم کتک مفصلی خوردم و گردنم به شدت آسیب دید. با نام مستعار «گردن‌شکسته فومنی» شعری سرودم و برای هفته‌نامه توفیق فرستادم. هم چاپ شد و هم توفیق پیدایم کرد. صبحها درس می‌دادم و بعدازظهرها در توفیق مشغول بودم.

بعد از این واقعه، فاجعه پانزدهم خرداد ۴۲ بود. من آن روز در تهران خیابان ناصرخسرو و بوذرجمهری ومیدان ارک، شاهد قتل‌عام مردم بودم. اما هیچ حادثه‌ای تا هفدهم شهریور ۱۳۵۷ به اندازه فاجعه پانزدهم خرداد در من موثر نیافتاد. با خودم گفتم: «اگر چیزی را دیده‌ام چرا نگویم؟ و اگر ندیده‌ام، چگونه بگویم؟». اینطوری شد که هم نام مستعارم و هم کارم از واقعیت آمد. پس از مدتی کوتاه، تقریبا معاون‌‎ ‌‏حسین توفیق که سمت سردبیری هفته‌نامه توفیق را داشت، شدم. ‎ ‌‏صفحه‌های هفته‌نامه توفیق را می‌بستم. مطالب وارده و بعضاً مطالب‌‎ ‌‏اعضای هیأت تحریریه را اصلاح و آماده چاپ می‌کردم و خودم هم‌‎ ‌‏بعد‌ها ستون ثابتی را با عنوان «هشت روز هفته!» می‌نوشتم و تا روزی که‌‎ ‌‏توفیق برای همیشه توقیف شد(۱۳۵۰)، همکار ثابت آن بودم.

 

 

این مشاور فضول ما

رفتیم پیش امام، من که نه، آقای رجایی. رجایی گفت: آقا شما گفتید حرف نزن، ایشان[بنی صدر] ما را بمباران می‌کند، می‌نویسد، در روزنامه‌اش منتشرمی‌کند. اینها در تاریخ می‌ماند. من به احترام حرف شما حرف نمی‌زنم. اما این مشاور فضول ما این‌جوری می‌گوید. گفت: مشاور فضول تو درست می‌گوید. جواب بده ولی منتشر نکن.

گفته بودم: آقا من نامه می‌نویسم، مهر محرمانه می‌زنم پیش من یک نسخه می‌ماند، پیش او [بنی صدر]  یک نسخه می‌ماند. من ۵۰ سال دیگر جواب تاریخ را چه جوری بدهم؟ همه می‌گویند این [روزنامه]انقلاب اسلامی نوشت، کسی جوابش را نداد. ما ۵۰ سال دیگر می‌گوییم مردم، ما جوابش را دادیم و بنا بر حرف امام، آن را نگه داشتیم. گفت: من چه کار کنم از دست او[بنی صدر] که نه تقوی دارد، نه دین دارد، نه راست می‌گوید؟ . به هر حال نوشتیم. نامه‌ ها بعداً در کتاب «مکاتبات شهید رجایی با بنی صدر» چاپ شد. من کتابش کردم و ۱۲۰ هزار تا چاپ شد (در موقع خودش). رجایی شهید شد و کتاب را ندید. اما آقای خامنه‌ای در خطبه‌های نمازجمعه، به خاطر آن کتاب از من تقدیرکرد.

 

تا زنده نیستم

سه سال از دوم خرداد هفتادوشش و هیاهوی اصلاح‌طلبان زیر سایه عبای شکلاتی، گذشته بود. بعد از دولت هاشمی‌رفسنجانی، وعده‌های آزادی بیان، آزادی‌های سیاسی و آزادی‌های دیگر که خاتمی داده بود، مثل کلید روحانی؛ خوانده می‌شد، ولی دیده نمی‌شد! شماره‌های گل‌آقا که درآمد، بالایش یک بیت شعر جدید نوشته بود: یک زبان دارم دوتا دندان لَق/ می‌زنم تا «زنده هستم» حرف حق. این بیت تا آبان‌ماه همان سال، بیشتر دوام نیاورد. گل‌آقا «زنده هستم» را خط زد و بالایش نوشت: «تا می‌توانم». از آبان ۱۳۷۹ تا آبان ۱۳۸۱ همین «تا می‌توانم» بالای لوگوی گل‌آقا نشسته بود. اول، لرزان و بعد، واضح. در اولین سال دوره دوم ریاست‌جمهوری خاتمی، کیومرث صابری فومنی، دیگر «نتوانست» و پایان انتشار گل‌آقا را اعلام کرد. دوسال بعد، دیگر «زنده هم نبود» تا دلیل نتوانستن‌اش را بگوید.

منتشرشده در: ویژه نامه روزنامه ایران - اردیبهشت 1401
 
  • بهزاد توفیق فر
۳۰
خرداد

 

چه حرفا!

جلسه اضطراری مجلس برای بررسی قراردادهای رنو و پژو برگزارنشد ولی برای برگزارشدن آن درخواستی مطرح شد. این جلسه اضطراری و فوری فوتی که پس از مطرح شدن دوباره درخواست به صورت جدی و موافقت اکثریت نمایندگان مجلس، برای بررسی بیشتر و تعیین تکلیف، به کمیسیون مربوط ارجاع داده خواهدشد؛ پس از آن بود که همه دو سه تا شرکت خارجی که آمده بودند ایران یک موز بردارند، مثل آب خوردن قراردادهایشان را فسخ کرده و از ایران رفتند.

در همین رابطه یکی از نمایندگان مجلس درحال نوشتن کپشن جدید روی سلفی خودش با موگرینی، به خبرنگار راه راه گفت: نگران خروج شرکتهای خارجی نیستیم. وی با بیان اینکه چه حرفا میزنید شما! ابراز امیدواری کرد و افزود.

 

پاستیل خرسی

بالاخره و پس از چندبار با «دست پس زدن و با پا پیش کشیدن» توسط آمریکا، رییس‏جمهور کره شمالی و ترامپ با یکدیگر ملاقات کردند. در این ملاقات، «اون» در حالی که دست ترامپ را بدجور فشار میداد تأکید کرد که اگر ایندفعه پُرروبازی دربیاری لای انگشتهات خودکار میزارم. ترامپ نیز ضمن اظهار تأسف از نفهمی و بیشعوری برخی دولتمردان آمریکایی از جمله خودش، اذعان کرد که کره شمالی می‏تواند بهترین دوست آمریکا باشد به شرط اینکه کُلاً نباشد!

وزیرخارجه آمریکا هم درباره این دیدار به خبرنگاران گفت که کره شمالی قبل از هرچیز باید تمام صنایع هسته‏ای، صنایع دفاعی، صنایع کشاورزی، صنایع دارویی، صنایع غذایی و بقیه صنایع خود را به طور کامل نابود کند و قول بدهد تا یکسال تحصیلی، هرروز تغذیه زنگ تفریح خود را به آمریکا بدهد. وی افزود: بعد از یکسال و در صورت تأیید پرزیدنت، شاید تحریم پاستیل خرسی را برداشتیم، ولی قول نمی‏دهم!

 

تفنگ، حلقه، لوله

یکی از مسئولین دولتی که خود را آگاه معرفی کرد گفت به زودی دولت تدبیروامید از فروشندگان «حبابساز» رسماً شکایت خواهدکرد. وی که دوست داشت نامش فاش شود ولی پولش کم بود، ادامه داد که این شکایت، رسماً از فروشندگان اسباب‏ بازی حباب‏ساز در هریک از اَشکال تفنگی، حلقه ‏ای، لوله‏ ای و... صورت خواهد گرفت و هیچ تفاوتی میان فروشندگان آن در داخل قطارهای مترو یا خارج از آن نخواهدبود. این مسئول آگاه در پاسخ به اینکه شکایت شما دقیقاً از آنها چیست، گفت: پس از بررسی‏های کارشناسی تیمهای مجرب وزارت اقتصاد و دارایی، همچنین حدسهایی که رییس سازمان برنامه و بودجه زدند متوجه شدیم که قیمتهای نجومی مسکن و خودرو و موادغذایی و دلار و طلا و همه چیزهای دیگر حباب است و مقصر اصلی آن، همین فروشندگان حبابساز هستند. وی افزود: به زودی و در ادامه همین شکایت، از چین به عنوان کشور سازنده حبابساز، به دادگاه لاهه شکایت خواهیم کرد.

 

نخ رنگی!

رییس دولت در حاشیه شانگهای با ماهاتیرمحمد، رییس‏ جمهور مالزی، دیدار و گفتگو کرد. وی در این دیدار ضمن ابراز شگفتی از اینکه مالزی بدون برجام و FATF و پالرمو و ترکمانچای، توانسته است به دستاوردهای مهمی در توسعه و پیشرفت اقتصادی دست یابد اظهارداشت: یعنی بتن هم توی قلب نیروگاهتون نریختید؟! روحانی در ادامه پس از برشمردن فحشهایی که به منتقدان و دلواپسان داده است از ماهاتیرمحمد خواست تا با خیال راحت و بدون پرداخت حق‏ تألیف(کپی رایت)، از این فحشها استفاده کند. وی افزود قابل شمارو نداره!

در پایان این دیدار که قبل از دیدار بعدی برگزارشد، رییس‏ جمهور از ماهاتیر محمد سوال کرد: این زَر زَری‏ها که توی لباسته طلاست واقعاً یا از این نخ رنگی رنگی‏هاست که تو مترو می‏فروشن؟

 

  • بهزاد توفیق فر
۱۵
فروردين


روزی بود روزگاری بود . درویش پیر و شکسته ای بود معروف به درویش غریب دوره گرد که از مال و منال دنیا فقط صاحب خری بود که سوار آن می شد و از این ده به آن ده می گشت تا لقمه نانی پیدا کند . درویش شب به هر آبادی میرسید سراغ خانقاه یا مسجد را می گرفت و شب را در آنجا می گذراند . اگر خانقاه و مسجدی نبود به حمام آبادی می رفت و شب را در آنجا صبح می کرد و اگر دستش از همه جا کوتاه می شد به خرابه ای می رفت و خرش را کنار خرابه می بست و پالان خر را زیر سرش می گذاشت و می خوابید . درویش غریب بیچاره کاری هم بلد نبود تا بتواند لقمه نانی پیدا کند و ناچار باشد هر روز از این آبادی به ابادی دیگر برود .



فقط یکی دو بیت شعر یاد گرفته بود که می خواند:
علی علی سرور عالم علی کرم گشا علی مشکل گشا علی
جانم به قربانت علی جون جانم به فدایت علی جون علی جون

  • بهزاد توفیق فر
۰۶
اسفند



جوادی یگانه از آن دست جامعه‌شناسانی است که اگر نگاهی به رزومه‌اش بیندازیم متوجه می‌شویم در زمینه تنبلی اجتماعی تحقیقات زیادی به عمل آورده.

 به همین دلیل فقط کافی است به او بگویی موضوع مصاحبه‌ات چیست تا تمام زیر و بم‌ پدیده‌ای به نام تنبلی اجتماعی رادر بیاورد. تنبلی اجتماعی معضلی است که از سال‌ها قبل در کشور ما وجود داشته است اما این روزها معضلاتی که این مشکل در کشور به‌وجود آورده روزبه‌روز بیشتر می‌شود. دکتر جوادی یگانه می‌گویدتنبلی اجتماعی باعث بروز ضعف‌های فردی می‌شود و جامعه‌ای که افراد آن دارای مشکل باشند به سختی می‌تواند موفق عمل کند. گفت‌وگوی ما را با این جامعه‌شناس از دست ندهید.

  • آقای دکتر! شما در برخی از مطالعاتتان فرض کرده‌اید که ایرانی‌ها تنبل هستند؛ این فرضیه از کجا آمده است؟

این فرض بر پایه مشاهداتی است که خیلی از ماها می‌توانیم آن را در جامعه و رفتار اجتماعی مردم ببینیم. مثلا ما ایرانی‌ها عدم‌تمایل به‌کار کردن در جامعه داریم، نشانه‌هایش هم خیلی بارز است؛ استقبال از بین‌التعطیلین، تمایل به استخدام دولتی، استقبال از پشت میزنشینی، پایین بودن سرانه ورزش در ایران، بالا بودن میزان تماشای تلویزیون در کشور و... نشانه‌هایی است که از احتمال وجود آفت و آسیبی به نام تنبلی خبر می‌دهند. البته نتیجه تحقیقات نشان می‌دهد تمایل به تنبلی وجود ندارد یا تمایل تنبلی در ایران پایین است. تمایل به این معنا است که به‌طور شخصیتی تمایل داشته باشید که تنبل باشید. مثلا از زمان داریوش تا الان دروغ یکی از مسائل جامعه ما بوده است. وقتی داریوش می‌گوید خدایا کشور ما را از دروغ مصون نگه دار، یعنی دروغ وجود داشته و یک مسئله بوده. ولی مردم ما ذاتا دروغگو نیستند بلکه شرایط اجتماعی به‌گونه‌ای است که آنها را وادار می‌کند که دروغ بگویند. درهرحال دروغگو نیستند. درباره تنبلی هم همینطوری است. اتفاقا در یک تیپ‌شناسی به نتیجه دیگری رسیدیم. مثلا گفتیم بر اثر افزایش سواد گرایش به تنبلی کاهش پیدا می‌کند پس چون سواد در جامعه ایران دارد افزایش پیدا می‌کند، با کاهش گرایش به تنبلی روبه‌رو هستیم. یعنی گرایش به تنبلی زیاد نمی‌شود. خیلی از آدم‌های جامعه 2و 3شیفت کار می‌کنند که نشان می‌دهد تنبل نیستند. اما این به آن معنا نیست که تنبلی وجود ندارد. تنبلی مولود عواملی است که آن عوامل در جامعه ما وجود دارد.

  • بهزاد توفیق فر
۰۴
آذر

دور بعدی مذاکرات/ هفت ماه بعد/ جمع‌بندی توافق

فضای مذاکرات سازنده بود. وزیر امور خارجه آمریکا از طرف ایرانی خیلی تشکر کرد. طرف ایرانی هم خیلی ذوق کرد! گفتنی است طرفین تصمیم گرفتند که مذاکرات تا یکسال بعد تمدید و هر دو طرف در این مدت به تعهدات خود پایبند باشند. طرف ایرانی گفت ما که پایبندیم! طرف آمریکایی گفت: تا ببینیم!

 

دور بعدی مذاکرات/ یکسال و هفت ماه بعد/ جمع‌بندی توافق

فضای مذاکرات همچنان سازنده بود! وزیر امور خارجه آمریکا در گفتگو با خبرنگاران پس از آخرین دور مذاکرات گفت: این طرف ایرانی چقدر با حاله! طرف ایرانی در پاسخ افزود: خرابمون نکن داداش، باحالی از خودتونه! طرف اروپایی که می‌خواست میانه را بگیرد افزود: پسرا دعوا نکنید، هر دو تون باحالید!

گفتنی است طرفین تصمیم گرفتند تا یک سال و هفت ماه به مذاکرات ادامه بدهند و طرفین در این مدت به تعهدات خود پایبند باشند. طرف ایرانی گفت: حاجی ما دیگه باید چی کار کنیم؟ طرف آمریکایی افزود: ابلاغ می‌کنیم!

 

دور بعدی مذاکرات/ سه سال بعد/ جمع‌بندی توافق

فضای مذاکرات سازنده بود! جمیع دیپلمات‌های حاضر در وین تاکید کردند تا حالا هیچ مذاکره‌ای را ندیده بودند که این همه مدت سازنده بودن خود را حفظ کند! طرف ایرانی ذوق کرد! طرف آمریکایی هم افزود: من هم تا حالا طرف ایرانی به این باحالی و دیپلماتی ندیده بودم. طرف ایرانی از خجالت سرخ شد!

گفتنی است طرفین تصمیم گرفتند تا سه سال بعد به مذاکرات ادامه بدهند و طرفین در این مدت به تعهدات خود پایبند باشند. طرف ایرانی گفت: آقا من پام درد گرفته از بس پایبند بودم! طرف آمریکایی گفت: نداشتیم ها! طرف ایرانی خواست چیزی بگوید اما روش نشد! طرف آمریکایی به بغل دستیش اشاره کرد که بیست هزار تومان از دارایی‌های بلوکه شده ایران را در شانزده قسط به طرف ایرانی بدهند تا با آن پماد بخرد و بزند به پایش. طرف ایرانی برای نشان دادن حسن نیتش گفت که دفترچه بیمه دارد و بیست هزار تومان زیاد است، با 12 هزار تومان هم کارش راه می‌افتد! طرف آمریکایی گفت: بی‌خیال، ما بیشتر از اینها دوستت داریم، با بقیه‌اش یک کیلو گوجه بخر عزیزم! وی افزود: نگفتم بچه باحالیه!

 

دور بعدی مذاکرات/ شش سال بعد/ جمع‌بندی توافق

فضای مذاکرات سازنده بود! کارشناسان اقتصادی حاضر در وین اعلام کردند این مذاکرات برای هر کی آب نداشت، برای اهالی وین و بقالی‌ها و هتل‌ها و پلیس‌های آنجا نان داشته است. گفتنی است طبق آخرین برآوردها هم اکنون وین سومین شهر خوشحال دنیاست!

گفتنی است طرفین تصمیم گرفتند تا 14 سال بعد به مذاکرات ادامه بدهند و طرفین در این مدت به تعهدات خود پایبند باشند. در حاشیه مذاکرات طرف آمریکایی به طرف ایرانی گفت: عزیزم پات چطوره؟ پمادش خوب بود؟! طرف ایرانی گفت: ممنون، دستت خیلی سبکه حاجی! طرف آمریکایی به دستیارش اشاره کرد که 17 هزارتومان دیگر هم آزاد کند! طرف ایرانی گفت: من هم دست خالی نیومدم. سپس طرف ایرانی در حضور خبرنگاران محتویات یک گونی را خالی کردکف سالن. طرف ایرانی پیش چشم‌های مبهوت حاضران گفت: این آخرین محموله از هسته‌های زردآلوی موجود در کشور بود. ما الان ذخایر هسته‌های زردآلوی خودمون رو هم صفر کردیم! طرف آمریکایی گفت: یه پماد بیارید!

  

دور بعدی مذاکرات/ 20 سال بعد/ جمع‌بندی توافق

مذاکرات انقدر سازنده بود که نگو! رییس هتل کوبورگ وین در نامه‌ای رسمی به اعضای 5+1 از آنها خواست که مذاکرات تا بیست سال بعد ادامه پیدا کند. او در بخشی از نامه خود نوشت: با توجه به اینکه پسر ارشد بنده در دانشگاه آزاد تحصیل می‌کند و دو دختر دم بخت هم دارم، خواهشمندم با تمدید مذاکرات کاری کند که چرخ این هتل بچرخد و من از پس هزینه‌های خانواده خود بر بیایم! طرف ایرانی هم که کلاً به چرخیدن چرخ حساس! هیچی دیگه، قبول کرد!

طرف آمریکایی در حاشیه مذاکرات به طرف ایرانی گفت: بزنم به تخته، بعد از بیست سال اصلا تکون نخوردی ها! طرف ایرانی گفت: پماد داری؟!

 

دور بعدی مذاکرات/ 40 سال بعد/ جمع‌بندی توافق

مذاکرات سازنده بود... طرفین توافق کردند که مذاکرات کلاً ادامه پیدا کند. طرف آمریکایی از طرف ایرانی خواست کاشت، برداشت، واردات، صادرات و خوردن هرگونه موز را به این دلیل که این میوه کلاً هسته است، متوقف کند. طرف ایرانی که یک موز را تا نصفه خورده بود، بقیه‌اش را انداخت زیر میز! طرف آمریکایی هم با تعلیق تحریم واردات پماد به ایران موافقت کرد. طرف ایرانی در حالی که پاش رو می‌مالید، ذوق کرد...

گفتنی است طرف ایرانی در پایان این مذاکرات و به پاس 40 سال سازندگی طرفین، آنها را به بازدید از موزه صنعت هسته‌ای ایران در فردو و اراک دعوت کرد.


www.rajanews.ir


  • بهزاد توفیق فر
۲۱
آبان

مذاکره در حوزه دیپلماسی، یک تاکتیک است نه استراتژی. آمریکا در روند یکی دو سال اخیر- به ویژه از مهرماه سال گذشته- بر آن است که از تاکتیک مذاکره با ایران، نتایج استراتژیک به دست آورد. نقطه مقابل این گارد آن است که کسانی در کشور ما، نفس مذاکره را استراتژی تلقی کنند و به همین اعتبار در دستیابی به دستاوردهای تاکتیکی هم با زحمت مواجه شوند. این دو گارد متفاوت موجب شد عایدی دو طرف در مذاکرات ژنو کاملا نامتوازن و نامتعادل باشد. آمریکا می‌داند که ایران بنا ندارد بمب اتمی بسازد همچنان که می‌داند حتی ساخت چند بمب اتمی در برابر چند ده هزار بمب اتمی موجود در غرب نیز واجد کمترین ارزش نظامی یا دفاعی نیست و از آن سو، داشتن بمب اتمی، آمریکا را از شکست در عراق و افغانستان نجات نداد.
بنابراین مهم‌ترین ارزش مذاکرات هسته‌ای برای آمریکا- در زمانی که بی‌سابقه‌ترین ناکامی‌ها و ضعف‌ها را در طول 70 ساله پس از جنگ جهانی از خود به نمایش گذاشته و هژمونی ابرقدرتی او به چالش کشیده- این است که بتواند ولو به دروغ القا کند ایران به عنوان قدرتمندترین معارض کاخ سفید در غرب آسیا، از مواضع خود کوتاه آمده است. آنها نگران الهام‌بخشی عملیاتی و موفق ایران در چهارگوشه غرب آسیا (خاورمیانه) هستند. آخرین نمونه این اثرگذاری در شمال، مرکز و غرب عراق و در جریان سازماندهی مقابله موفقیت‌آمیز با داعش (پیاده‌ نظام جنگ نیابتی غرب در منطقه) به نمایش درآمد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب- در دیدار با وزیر امور خارجه و سفیران جمهوری اسلامی در سراسر جهان- «در خصوص تعامل با دنیا دو استثنا وجود دارد؛ رژیم صهیونیستی و آمریکا. نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی‌ها مطلقا تاثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است... این کار [مذاکره] ما را در افکار عمومی ملت‌ها و دولت‌ها به تذبذب متهم می‌کند و غربی‌ها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دوگانگی جلوه می‌دهند... ضرر دیگر نشست و برخاست با آمریکا، ایجاد زمینه برای طرح توقعات جدید از سوی آنهاست... تا وقتی وضع کنونی یعنی دشمنی آمریکا و اظهارات خصمانه دولت و کنگره آمریکا درباره ایران ادامه دارد تعامل با آنها نیز هیچ وجهی ندارد.»
برای جان کری که از اوکراین تا پایتخت‌های آمریکای لاتین و از بغداد و دمشق و بیروت تا صنعا با کمترین توفیقات سیاسی مواجه بوده و حتی شکست‌های بزرگی را تجربه کرده، صرف گرفتن یک عکس با وزیر خارجه «جمهوری اسلامی» که آمریکا را به درستی شیطان بزرگ می‌داند، دستاورد مهمی است. با این حال هیچ مقام رسمی آمریکا هرگز درباره این مذاکرات دوجانبه (به انضمام حضور تشریفاتی و پوششی اشتون) نگفت «به واسطه مذاکره با ایران تابو شکست.» اما وقتی در این طرف کسانی به غلط نگاه استراتژیک به تاکتیک مذاکره داشته باشند، آنگاه نتیجه همان می‌شود که فلان سیاستمدار 5 آذر 92 با فایننشال تایمز مصاحبه می‌کند و می‌گوید «توافق ژنو خط‌شکنی بود... یک قسمت خط‌شکنی همین جا بود چون مذاکره با آمریکا یک تابو بود و این تابو آسان نمی‌شکست.» بر‌آیند دو نگاه متفاوت و متناقض همین می‌شود که کری و اوباما بگویند «عدم توافق بهتر از توافق بد است» (یعنی برای توافق هول نمی‌شویم) و در مقابل بشنوند هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست؛ حاکی از اینکه هزینه و قیمت توافق را هرچه که باشد ولو گران حساب کنند یا دبه در بیاورند یا کلاهبرداری کنند، می‌پذیریم. اصلا کریدور مذاکرات در وین و ژنو و مسقط نه، معامله یک آپارتمان یا خودرو میان دو نفر آدم عوام! یکی خود را مشتاق معامله و ترجیح هر توافقی بر عدم توافق نشان دهد و دیگری با وجود اینکه به این توافق نیازمندتر است بگوید عدم توافق را بر توافق بد ترجیح می‌دهد. تصور می‌کنید کفه کدام یک سنگینی می‌کند؟ اگر یک طرف مذاکره سیاسی گفت که به خاطر توافق حاضر نیست کنگره را دور بزند اما از طرف مقابل شنید «حتی اگر استیضاح هم شوم، جزئیات مذاکرات را به مجلس نمی‌گویم»، آیا جز این می‌شود که طرف آمریکایی، تحولات کنگره را فاکتور ‌کند اما این طرف دست خالی بماند؟!
  • بهزاد توفیق فر
۰۹
مرداد

بر اساس گزارش رسمی گمرک، واردات کالا در بهار امسال نسبت به بهار سال گذشته ۳۵ درصد افزایش پیدا کرده و از ۹ میلیارد و ۱۳۳ میلیون دلار به ۱۲ میلیارد و ۳۸۶ میلیون دلار رسیده است.

تمامی آمار ها نشان از رشد واردات از کشورهایی چون چین و امارات می دهد. چنانکه در بهار سال گذشته واردات کالا از امارات یک میلیارد و ۷۳۰ میلیون دلار بوده که در بهار امسال به سه میلیارد و ۳۶۷ میلیون دلار رسیده است. واردات از چین نیز که در بهار سال گذشته یک میلیارد و ۶۰۹ میلیون دلار بود، به دو میلیارد و ۷۴۹ میلیون دلار در بهار امسال افزایش پیدا کرده است.

 
در گزارش دیگری، گمرک چین از مبادلات ۲۶.۸ میلیارد دلاری ایران و چین در ۶ ماه نخست ۲۰۱۴ خبر داده و اعلام کرده است واردات ایران از چین در این مدت رشد قابل توجه ۱۲۲ درصدی داشته و به 11 میلیارد دلار رسیده است.
 
یکی از مهترین مولفه های اقتصادی که تغییرات و نوسانات ایجاد شده در آن همیشه برای اقتصاددانان و کارشناسان اقتصادی مهم و قابل تحلیل بوده، سنجش میزان اقلام وارداتی بوده است. چرا که میزان واردات، اثر گذاری مستقیم بر سایر حوزه های اقتصادی همچون یازار ارز، وضعیت تولید داخلی و... دارد.
  • بهزاد توفیق فر
۰۳
خرداد

آنان که همیشه دزد و رهزن شده اند

دلواپس دلواپسی من شده اند

آنجا “پت ومت” به پای هم می پیچند
اینجا که رسیده اند “بتمن” شده اند
 
اشتون چو رسد پسته ی رفسنجانند
همراه به گرمابه و گلخن شده اند
 
امروز وطن فروشان همگی
گستاخ تر از”خانم شرمن” شده اند
 
از وحشت کدخدا به خود می لرزند
در داخل مملکت “تهمتن” شده اند
 
آنانکه تو افراطیشان می خوانی
دلواپس حیله های دشمن شده اند

امروز سومین گردهمایی ایرانیانی است که نگران از دست رفتن ایرانشان هستند. ساعت 16:30 لانه جاسوسی سابق آمریکا، سالن بصیرت.

  • بهزاد توفیق فر