آینده روشن

بزرگی راگفتند:آینده بشرتاریک است. پاسخ داد: ولی وظیفه ماروشن است

آینده روشن

بزرگی راگفتند:آینده بشرتاریک است. پاسخ داد: ولی وظیفه ماروشن است

آینده روشن

تولید، نشر و بازنشر فرهنگ، مدیریت و طنز

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهران مدیری» ثبت شده است

۰۲
مهر

 

عمر بیاد من نمیام. ناپلئون این را گفت و دستش را بین دکمه سوم و چهارم جلیقه‌اش فروبرد. نیکسون سرش را از توی گوشی‌اش بلندکرد و فریادزد: اوهوی! عمر به تو چیکار داره کچل؟ ناپلئون با فریاد جواب داد: اوهوی تو گوشی‌ات. من با دزیره قراردارم. هنوز از اون دفعه ناراحته. باز ببینه عمر اومده، باهام واقعی کات می‌کنه. فردا رفت با اون موشه‌ی هرزه دیت کرد، تو جواب میدی؟
الیزابت با زور، دست آتیلا را از دور کمرش بازکرد و گفت: اییییییش… آخه آدم با دزیره توی تجمع اعتراضی قرار میذاره؟ ناپلئون سرش را پایین انداخت و همانطور که خاکها را با نوک پوتین‌اش جابه‌جا می‌کرد جواب داد: پلازانکه کویین! همه که مثل تو کاخ هزار اتاق ندارن! رضاشصت‌تیر باصدای گرفته وسط حرفشان پرید: راست میگه پدرسگ! کاخ ما هم که اینقدر سوراخ سُمبه داشت، بازم محمدرضا رو با اون ارنست پرون [بوق] از سوراخهای شهرنو پیدا می‌کردن و برمی گردوندن. فرح دماغش را بالاکشید و سعی کرد لرزش دهانش را به دستش منتقل کند و همزمان پریدگی پلکش را با بازوبسته کردن کنترل کند، اما درنهایت نتوانست چیزی بگوید. صدام با لگدی محکم، کیف ریگان را به چراغ ماشین چرچیل کوبید و رو به ناپلئون پرسید: فی الحال ماذا دشمنی بین انت و عمروعاص؟
فرح عُق زد. مسعود گفت بابا چه عیبی داره. من تمام خواهران مجاهد رو… تاچر پشتِ دستش را به مسعود نشان داد و ادامه داد: این عمروعاص یه بار تو جنگ صفین لُخت شده، دیگه ول نمیکنه، از اونموقع تا تق‌قی به توقی می‌خوره، لُخت میشه. دزیره هم زیادی حساسه. همین مصی رو چندبار وسط خیابون… عمروعاص تماسش را قطع کرد و رو به ناپلئون گفت: هان! چطور اونوقت که پشتِ …نِ من قایم می‌شدی و قفسه‌های فروشگاه رو خالی می‌کردی سگ فحش نبود، حالا من #بی_ناموسم و بی_غیرتم، تو #زن_ زندگی_ آزادی؟ ناپلئون با غیظ تُـف گنده‌ای توی دستش انداخت و مالید به دو شوید موهای کفِ سرش. عمروعاص ادامه داد: بچه ها راه بیافتین. دارو اثرکرد و تموم. یکی داد زد: تفنگت را زمین بگذار! عمروعاص دستش رفت که شلوارش را پایین بکشد اما دید که طرف خودی است، گفت: ترسیدم خاک‌برسر! اینجا نه، بذار برسیم خیابون حجاب بعد عَـر بزن. عبدالوهاب درِگوشی از عمروعاص پرسید: پس معاویه کو؟ عمروعاص جواب داد: اوناهاش. توی شاسی بلنده مهران مدیری نشسته. ناپلئون: تُف…

 

منتشرشده در: راه راه طنز

کاریکاتور: توفیق / هویدا: نخست وزیر عصایی / کتاب عصانامه 1348

  • بهزاد توفیق فر
۱۴
شهریور

نگاهی به سریال هیولا ساخته مهران مدیری

شاید باورتان نشود، اما یکی از سه شغل سخت و زیان آورِ دنیا که در مجامع جهانی هم به زودی ثبت می شود، نوشتن طنز است. نه اینکه نوشتن غیرطنز، کار آسانی باشد، نه! بلکه این تبدیل سیاهی ها و تلخی ها به کلام طنزآمیز و لبخندآور است که بسیار دشوار و طاقت فرسا است. البته که همین پرداختن به سیاهی ها و تلخی ها می تواند برای سلامتی هر انسانی که یارانه می گیرد، زیان آور باشد! خصوصاً که این نوشته را تبدیل به تصویر و بازی و رنگ هم کرده باشد. آن وقت است که حسابش با نوبخت است و سازمانش!

 

 

 

هیولا وارد می شود!

در آخرین روزهای نوروز 98 و در یکی از قسمتهای برنامه دورهمی که بعدتر قسمت پایانی این برنامه نیز شد! مهران مدیری، انتقاد کوچکی نسبت به دولت بر زبان آورد که گرچه غیرمستقیم بود اما موجب شد تا دور جدید این برنامه دیگر هیچگاه به پخش نرسد. صاحبنظران هم دیگر امیدی به بازآمدن دوباره این برنامه به قاب تلویزیون نداشتند، زیرا علاوه بر سابقه دولتی ها در برخورد با انتقاد و منقدین، جنجالی که رسانه های حامی دولت بر سر این یک جمله مهران مدیری برپا کردند، او را فرسنگها از صداوسیما که بودجه اش زیر دست دولت است، دور کرد. طبق نظرسنجی ها، تکرار قسمتهای قبلی دورهمی از شبکه نسیم، هنوز هم جزء سه برنامه پربیننده این شبکه است و این نشان می دهد که مردم منتظر علکس العمل دست اندرکاران وادامه برنامه دورهمی بودند، انتظاری که خیلی زود و با ورود هیولا به شبکه نمایش خانگی، به پایان رسید.

سریال هیولا که از اوایل اردیبهشت 98 در شبکه خانگی عرضه شد، در عین آنکه امضای مهران مدیری و قابهایی کلی از کارهای قبلی او را با خود به خانه های مردم آورده، نوع تازه اما واقعی تری هم از طنز به مخاطبان ارائه می دهد. طنزی که هم بیانگر اغراق آمیز نقاط ضعف است و هم بازرسِ علل و عوامل این ضعفها. در ادامه نگاهی داریم به 17 قسمت فصل اول این سریال، که تاکنون به شبکه نمایش خانگی آمده است.

 

هیولا

 

قصه هیولا چیست؟

«هیولا» داستان یک خاندان قدیمی است که همواره خود را ملزم به حفظ شرافت می‌دانند. جد بزرگ خانواده، مهدی‌قلی‌خان، نایب سوم شهربانی در زمان احمدشاه قاجار بوده که برای حفظ شرافت و پرهیز از وطن فروشی، ملقب به شرافت شده اما همزمان به تهران تبعید شده است. بقیه اعضای خانواده هم به اشکال مختلف درگیر همین انتخاب بین حفظ شرافت و فساد هستند که سرنوشت هرکدام نیز، بهتر از مهدی قلی خان نیست. چنانچه وی، در هنگام مرگ، ۱۰ هزار مترمربع باغ در پامنار آن زمان تهران داشته، اما اصرار اعضای این خانواده، بر حفظ شرافت، باعث شده که امروز، «هوشنگ شرافت» در محله‌ای که به نام آنهاست و سابقاً باغ اجدادی شان بوده، مستأجر نواده نوکر مهدی قلی خان، غضنفر چمچاره، باشد. هوشنگ، معلم مدرسه است و با مادر، همسر و دو فرزندش زندگی می کند. او همچنین جزء مال باختگان صندوق ذخیره فرهنگیان است که پس اندازهای اندک فرهنگیان را به انحای مختلف بالاکشیده و آنها را بیش از پیش با مشکلات زندگی امروز درگیر کرده است. هوشنگ شرافت به عنوان نماینده و سخنگوی فرهنگیان مالباخته، وارد حلقه خصوصی تر گردانندگان صندوق که با فرهنگیان در زندگی و کار- فاصله ای فاحش دارند، می شود و چیزهایی می بیند که تاکنون حتی به فکرش نیز خطور نکرده است.

.

  • بهزاد توفیق فر
۰۳
مرداد

 

*چلغوز*

نفر بعدی برادر جهانگیری و فریدون نیست! کارشناس پروفشنال روزنامه پروفشنال شرق، در جایی نوشت: تهمت و افتراء و از همه مهمتر دروغ، ابزار کار یک رسانه پروفشنال است و دنیای رسانه، بدون این بی شرافتی ها متصور نخواهدبود. وی، تهمت اخیر این روزنامه به دو مجری تلویزیون را مثال بارز این پروفشنالیت دانست و ابراز امیدواری کرد که روزی برسد که هیچ کس از تهمت زدن و بُردن آبروی انسان ها شرمنده نباشد. این کارشناس پروفشنال در ادامه این نوشته و در پاسخ به کامنت یکی از کاربران، درباره عکس بی ربط جلسه مجمع، که روی جلد این روزنامه چاپ شده بود، باز هم نوشت: اولاً که این فضولیها به تو نیامده مردکِ [...] و [...]! دوماًً لازم نیست هر عکسی به مطلبی که رویش نوشته می شود مربوط باشد و این را فقط پروفشنال هایی مثل من می فهمند، چلغوز!

 روزنامه شرق

*سرپا*

ترکان، مشاور ارشد همین دولت، در گفتگویی با یکی از رسانه های دولتی؛ درباره برجام و مذاکره با اروپا گفت: وقتی کسی روی پُل است، موقع گفتگو و مذاکره نیست، مذاکره باید در سرپا باشد. وی در ادامه، مواضع قبلی خود را مبنی بر مذاکره در هرجایی، حتی داخل سرویس بهداشتی، رد کرد و گفت: کدام آدم عاقلی روی پُل مذاکره کرده که ما بکنیم؟ وی همچنین از تعداد کمِ پُل‏های کمربند شلوار به‏شدت انتقادکرد و افزود: وقتی پُل کمربند روی شلوارت کم باشه، هر لحظه ممکن است شلوارت از پایت بیافتد یا شلوارت را بکشند پایین یا مجبور بشوی شلوارت را دربیاوری یا هر اتفاق دیگری که قطعاً به عنوان یک حماسه در تاریخ ثبت نخواهدشد!

مشاورارشد رئیس‏ جمهور، از پدرومادرها خواست تا هنگام سرپاگرفتن فرزندان دلبند خود، مبانی مذاکره با آمریکا و کشورهای اروپایی را به آنها بیاموزند تا وقتی بزرگ شدند نروند روی پُل مذاکره کنند.

 

 دولت پیرمردها

*لبوفروش*

مشاور همین دولت گفت: تصور دولت در برجام از ابتدا اشتباه بود و اتکا به اروپا برای حفظ برجام نیز اشتباه است. سریع القلم که در مصاحبه با خبرنگاران حرف زد، ادامه داد: این دیدگاه رومانتیک ناشی از فقدان شناخت از آمریکا است. دکتر سریع القلم در حالی که آب معدنی روی میز را باز میکرد در پاسخ به سوال خبرنگاری که پرسید: «اگر از اول می دانستید، چرا تا چندوقت قبل به شدت از برجام طرفداری کرده و منتقدان و صداوسیما را متهم به نادانی و نشناختن دنیا می‏کردید؟»، ابتدا بطری آب معدنی را به سمت آن خبرنگار موردنظر پرتاب کرد و سپس با آرامش گفت: من کِی طرفداری کردم؟ هان؟!

وی در ادامه، شناخت قبلی خود از آمریکا و اروپا را خیلی از نزدیک ندانست و افزود: پیشنهاد مشخص من این است که دولت، من و برخی افراد منتخب را که من می‏گویم، بفرستد دوباره برویم آمریکا را اصلاً از اول بشناسیم! مشاور سابق دولت در اعتراض به جاخالی دادن خبرنگار موردنظر، جایگاه مصاحبه را ترک کرد و گفت: مردک لبوفروش!

 سریع القلم

دریافت نسخه کامل هفته نامه راه راه: رایگان

#باشگاه_طنز_انقلاب_اسلامی

#توئیزر

#توییزر

@Twizzer

  • بهزاد توفیق فر