آینده روشن

بزرگی راگفتند:آینده بشرتاریک است. پاسخ داد: ولی وظیفه ماروشن است

آینده روشن

بزرگی راگفتند:آینده بشرتاریک است. پاسخ داد: ولی وظیفه ماروشن است

آینده روشن

تولید، نشر و بازنشر فرهنگ، مدیریت و طنز

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طنزیم» ثبت شده است

۳۱
فروردين

راه راه: نخستین نشست تخصصی «عصر طنز»، با موضوع «بررسی مصائب و ضرورتهای انتشار نشریه طنز» با ‏حضور آقایان ابوالقاسم صادقی، و امید مهدی نژاد از سوی باشگاه طنز و کاریکاتور انقلاب اسلامی در حسینیه هنر برگزار شد.‏

ابوالقاسم صادقی، از پیشکسوتان عرصه طنز مکتوب با اشاره به صدور مجور انتشار بیش از ۳۰ مجله طنز از ابتدای انقلاب تا سال ۱۳۶۱ ‏اظهار داشت: کمتر از یک ماه پس از انقلاب و حدوداً ۱۵ بهمن ۵۷ مجله «بهلول» را به مناسبت عید نوروز در آوردیم و پس از آن و در ‏سال ۵۸ نیز مجله «حاجی بابا» را با طنز نویسان قدیمی منتشر کردیم.‏

 


وی با بیان این که در سال ۵۸ مجلات طنز و فکاهی زیادی شروع به چاپ و انتشار کردند، خاطرنشان کرد: پس از یک دوره توقیف ‏مجلات در دولت موقت ما در مهر ۵۹ مجدداً انتشار مجله‌ای را به نام «یاقوت» شروع کردیم و می توان گفت نخستین مجله ای که با ‏مجوز چاپ و نشر روی پیشخوان قرار گرفت این نشریه بود.‏
صادقی در ادامه گفت: بیش از ۲۰ شماره از نشریه «یاقوت» را منتشر کردیم که جنگ تحمیلی آغاز شد و به ما گفتند که تا پایان جنگ ‏انتشار مجله طنزتان را متوقف کنید و ما فکر می کردیم جنگ دو یا سه روز بیشتر طول نخواهد کشید.‏
وی با بیان این که پس از توقف اتتشار مجله «یاقوت» مجوز مجله «توفیقیون» را گرفتیم، اظهارداشت: پس از انتشار چند شماره با این نام, کیمرث صابری فومنی که مشاور هنری شهید رجایی بود و تاج زاده که مدیرکل مطبوعات ارشاد بود گفتند اسم مجله را ‏باید عوض کنید و ما نیز «فکاهیون» را انتخاب کردیم.‏
صادقی در پاسخ به سؤال مجری مبنی بر سخت گیری‌های ممیزی ارشاد بر مطبوعات در آن دوران اظهار داشت: آن زمان هنوز قانون ‏مطبوعات تصویب نشده بود و این قانون سال ۶۵ تصویب شد و در آن برهه هر مجله ای بیش از چاپ یک کپی باید به ارشاد می فرستاد, مجوز می گرفت و پس از اصلاح چاپ می شد.‏
وی به نقل خاطره ای از چاپ کاریکاتور آقای صادق خلخالی بر روی جلد نشریه اشاره کرد و افزود: در آن دوره صادق خلخالی اصرار ‏داشت که کاریکاتورش در مجله فکاهیون چاپ شود و ما نیز کاریکاتوری یکبار با لباس پاسداری و یک بار با لباس آخوندی کشیدیم اما ‏هر دوبار وزیرارشاد وقت (س. م. خ. ) جلوی چاپش را گرفت.‏

 



صادقی با بیان این که روزهای آخر چاپ نشریه فکاهیون آقای صابری که آن زمان هنوز مشاور بود نیز مجوز چاپ نشریه طنز ‏گرفت اظهار داشت: پس از مجوز او و به سبب وسعت ارتباطات و قدرت مالی او در این حوزه من از چاپ نشریه کنار کشیدم.‏
وی با اشاره به تیراژ ۵۰ هزارتایی نشریه «فکاهیون» در آن برهه تصریح کرد: در زمان جنگ، سپاه و ارتش نشریه ما را برای مناطق ‏جنگی می خریدند و میان رزمندگان توزیع می کردند و فکاهیون پیش از گل آقا یکی از نشریات طنز پرطرفدار و پرمخاطب بود.‏
در بخش دیگری از این نشست، امید مهدی نژاد، مدیر مسئول نشریه مکتوب طنز سه نقطه، با بیان این که امروزه به سبب فضای مجازی ‏بازار مطبوعات بدترین دوره اش را می گذراند، اظهار داشت: پس از یک شکست در چاپ نشریه و بررسی ظرفیت های این عرصه، تصمیم ‏به چاپ نشریه در فرم کتاب – مجله گرفتیم.‏

 


وی با بیان این که از سال ۹۳ به همت حوزه هنری انتشار مجله «سه نقطه» را در فرم کتاب مجله آغاز کردیم تصریح کرد: پس از یک ‏سال و نیم انتشار به سبب مشکلات مالی و تغییر مدیریتی چاپ آن متوقف شد و تا سال ۹۶ دوباره به فکر انتشار آن افتادیم.‏
مهدی نژاد در ادامه گفت: برآیند ما جهت چاپ مجدد نشریه این بود که فرم کتاب – مجله هنوز مخاطب خاص خود را دارد و کسانی که ‏به دنبال خرید کتاب هستند چنین مجلاتی را خریداری می کنند.‏
وی به ضرورت چاپ این نشریه اشاره کرد و افزود: شعار این مجله برای ما این بود که مجله سه نقطه مجله ای برای خندندگان و ‏خندانندگان است و مخاطب خود را افرادی قرار دادیم که هنوز ادبیات برایشان مهم و دغدغه است.‏
در پایان برنامه پرسش و پاسخ برگزارشد.

قراراست ازین به بعد عصرانه طنز هردو هفته یکبار و باحضور اساتید, صاحبنظران و دست اندرکاران طنز کشور برگزار شود. برای اطلاع از برنامه ها وتولیدات باشگاه طنز انقلاب اسلامی می توانید از راههای زیر ما را بخوانید:

 

  • بهزاد توفیق فر
۱۱
آبان

راه راه: بعض شما نباشد این دوستم که هم کلاسی ام هم هست خیلی پسر خوبی است برای همین وقتی گفت برویم نمایشگاه مطبوعات نتوانستم نه بیاورم. نه اینکه خودم دوست نداشتم، داشتم اما این نمایشگاه کجا و جشنواره مطبوعات خیلی سابق کجا! به هرحال یک گزارش خلاصه نوشتم که از خدا چه پنهان، از شما هم پنهان نباشه.



مدیونید اگر فکر کنید نمایشگاه امسال مطبوعات خلوت بود. آقا شلوغ! آنقدر که ما برای پرسیدن آدرس در ورودی به ماشین چمن زن محوطه – منظورم کاربر ماشین چمن زن – متوسل شدیم. در ابتدای ورود، یک غرفه معرفی و فروش گیاهان دارویی به چه بزرگی جلب نظر می کرد. چه اشکالی دارد؟ شاید یکی فشارش افتاد یا اعصابش از دست حالا هرکی خرد شد، نباید یک استکان دمنوش دستش داد آیا؟ کنار این غرفه یک غرفه دیگری بود که همان اول کار داشت مرا روانه زندان می کرد. یک آقایی چهارشانه و روم به دیوار با شصت بیل بالای لب، یک لوله را کرده بود توی چشم پیرزن بنده خدا و حالافشارنده کی فشاربده! تا رفتم که از پیرزن نگون بخت دفاع کنم، دوستم تابلوی بزرگی را نشانم داد که رویش نوشته بود: ویزیت رایگان دکترعلفی؛ قرنیه کاوی و قرینه یابی گیاهی!

باید بگویم که غرفه های نمایشگاه مطبوعات امسال فقط و فقط به مطبوعات یا خبرگزاریهای کاملاً تخصصی واگذار شده بود و دیگرانی هم اگر تک و توک آمده بودند حتماً به ضرب پارتی بازی بوده ولاغیر! مثلاً! مطبوعه تخصصی بنیاداموربیماریهای خاص که روی شش شماره از هفت شماره اش عکس مرحوم هاشمی رفسنجانی را چاپ کرده بود و پسته خندان و پسته غمگین. یا “ستاد توسعه فرهنگ، علم، فناوری و اقتصاد دانش بنیان معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری” عناوین نشریه اش این بود: چشیدن طعم شادی در یک دقیقه، راهکارهایی برای دورزدن مرگ دسته جمعی!، چرا زیگیل می زنیم و چند عنوان فناورانه دیگر که چون اینجا خانواده نشسته نمی توانم بگویم.



بازار غرفه های مطبوعات یا خبرگزاریهای هنری، امسال خیلی گرمتر از پارسال است و تقریبا! در همه آنها خانم های جوان دارند هنر را “نقد” می کنند و یا با چندنفر دیگر از این گیسوکمند – ریش بلندها دارند به بررسی تفاوت ضمنی هنرپسامدرنیته از دیدگاه فرویدیسم با پسیکوژورنالیسم کانتی می پردازند. در هرکدام هم چندتا آدم عینک دودی به چشم نشسته اند و به افق خیره شده اند، یکی هم قِرقِر فیلم می گیرد و چیلیک چیلیک عکس می اندازد. مطبوعات موفقیت و راههای ثروت اندوزی و مال آوری هم کم شلوغ نیستند. از اینجا به بعد را تنهایی ادامه دادم چون دوست ساده من رفت که با یکی از این خانم های غرفه مجله “بچه ها موفق باشید” موفقیت را همانجا به دست بیاورد ولی آمدند بردندش بیرون. معلوم شد روی مجله نوشته بوده “بچه ها مواظب باشید” تازه همان خانم موفق، بالای غرفه را به من نشان داد نوشته بود: ” ی روزی، ی جایی، ی کسی، ی چیزی… صبرداشته باش…”!!! سریع تشکر کردم و از کادر خارج شدم. آنطرفتر یک عده داشتند دنبال یک بنده خدایی می دویدند که خیلی شبیه محسن هاشمی رفسنجانی، رییس شورای شهر تهران بود. چون خیلی تند می دویدند شعارهایشان را درست نشنیدم ولی یک چنین چیزی بود:
دولت اعتدالی جیبها رو دوره کردن
پدیده رو لاشخورا خالی کردن… (تردید از بنده است)

چیز جالب دیگری که امسال نظر مرا و بقیه را جلب کرد نامهای مطبوعات، خبرگزاری ها و غیره های امسال در نمایشگاه است لذا ضمن تبریک به معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد، توجه شما خوانندگان محترم را به برخی از این اسامی جلب می کنم:
کسره ها بدون فتحه ها
انجمن دوقلوهای میان قامت دودست
اندیشه بوزان ذرت آبادی
دونیمه سیب، یکی کرم خورده یکی چیپ
قلم فرازان خردجوی نیکنام اندیش عشق آسانی…[بقیه داشت] ترشی تره بدون گلپر
سکه های کشف نشده پنجسال دوم ناصری
(لیست اسامی غرفه ها در دفتر راه راه محفوظ است). تأکید می کنم که اینها اسامی مجلات یا غرفه های نمایشگاه بودند و ارزش دیگری ندارند و تازه غرفه هایی که به نوعی مربوط به خوراکی جات بودند را نگفتم. برای مثال چهارتا غرفه فقط برای قهوه داریم که هرکدام ماهنامه منظم منتشر می کنند: قهوه خوران، قهوه بیداران، قهوه پران و قهوه در. برخی از غرفه ها هم نامهای کاملاً نوآورانه برای خودشان یا مجله شان انتخاب کرده اند که آدم می ماند واقعاً! مثلاً سفلیس و سرآمدی! یا لنگرکوش! [علامت تعجب را گذاشتم که سوالی نخوانید]



تازه از دست یک موجود سفید مودراز و شاهزاده سبیل قیطانی خلاص شده بودم که چشمتان روز بد نبیند، دوتا غول، این هوا جلوی رویم سبز شدند. شیرین دوبرابر من قدشان بود و از فضا آمده بودند نمایشگاه مطبوعات برای بازدید! آب دهانم را که قورت دادم داشتند می رفتند، اسمشان پشت کتفشان بود، هردو آتروپات بودند و از تبدیل شوندگان همشهری. داد زدم به سانتوس سلام برسانید… از این دست ابتکارها برای جذب مشتری – ببخشید، مخاطب؛ در این نمایشگاه کم نیست. یک غرفه میز و صندلی چوبی چیده با حصیر و خانم با لباس محلی و… چای و نبات. دیگری ماکت هنرپیشه ها را درست کرده تا ملت عکس بگیرند و بگذارند روی شبکه جهانی. غرفه ای در کنار مجله ها املت می فروشد با نصف پیاز! آن یکی با شما مصاحبه رایگان انجام می دهد و پاک می کند! حتی در یک غرفه می توانستی قبض هایت را پرداخت کنی و برای دوستانت شارژ بخری!
تنها قسمتی که می شود یک مدیریت قوی و کاربلد را با برنامه ریزی دقیق در آن دید، بخش رسانه ها مخالف دولت است که همگی را داخل یک راهرو گذاشته اند و برحسب اتفاق یک ستون به چه بزرگی جلوی این راهرو قرارگرفته و راه را بسته است. البته سخنگوی دبیرخانه دفتر به خود ما گفت که از معمار مصلی بابت این ستون شکایت کرده اند. خبرگزاری دانشجو که خیلی بدتر آورده است. به دلیل اشتباه انسانی روی داده، غرفه اش را به سه نفر اجاره داده اند. البته از این دست غرفه های مهجور و گم شده بازهم هست. معبر ۲۳، نتوانسته مجله اش را به موقع منتشر کند به دلیل مشکلات مالی ظاهراً! پیشنهاد کردم برود عضو انجمن مطبوعات “قهوه”ای شود. اسمش را هم بگذارد: قهوه بر ۲۳٫ درست بعد از معبر ۲۳، انجمن روزنامه نگاران دفاع مقدس غرفه دارند که خالی است و هیچکدام هم نیستند. جایشان خالی! در عوض غرفه بسیج سازمان صداوسیما بزرگ است و روی همه بیست تا صندلی اش نشسته اند دارند میوه های فصل را بررسی محتوایی می کنند!


صفحه #راه_راه در روزنامه وطن امروز

دریافت رایگان از: راه راه

  • بهزاد توفیق فر
۰۴
آبان

گفتگو درباره گران شدن و کمبود امکانات حرکت عظیم اربعین با مدیرکل ارتقای سطح فرهنگ و گسترش رفتارهای فرهنگی

 

– اگر ممکن است بفرمایید وظیفه سازمانی این اداره کل چیست؟
+ بطور خلاصه باید عرض کنم وظیفه ما ارتقای سطح فرهنگ و گسترش رفتارهای فرهنگی در جامعه است.

– یعنی دقیقاً چه کاری با فرهنگ می کنید؟
+ فرهنگ مسئولیت ما نیست!

– پس چیست؟
+ارتقاء و گسترش

– ارتقاء و گسترش چی؟
+ بله، دقیقاً!

– پس کدوم نهاد متولی فرهنگ جامعه است؟
+ وزارت امور خارجه!

– یعنی پشتیبانی راهپیمایی بزرگ اربعین بر عهده وزارت امورخارجه است؟!
+ راهپیمایی اربعین که کار وزارت ورزش و جوانانه!

– دکتر! اربعین، یک تجمع میلیونی فرهنگی است.
+ تجمع که مسئولیتش با وزارت کشوره!

– این تجمع سیاسی نیست، فرهنگی – ارتباطی است
+ آهان! اون کار وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعاته!

– منظورم ارتباطات بین المللی بین همه مردم دنیاست
+ احسنت! این یکی کار آقای دکتر واعظی!

– ایشون که رییس دفتر رییس جمهورن؟!
+ فرقی نداره. توی وزارت ارتباطات هم که بودن دائم می رفتن خارج برای امضای معاهدات بازرگانی و اقتصادی…

– اگر درست متوجه شده باشم…
+ نشدی!!

– بله! راستش کمی پیچیده شد! به نظر شما از کی باید پرسید چرا انواع بلیط ها در ایام اربعین گران شده و زائران باید پول بیشتری بابت بیمه و روادید و عوارض و غیره پرداخت کنند؟ در حالی که برگزاری چنین حرکت فرهنگی عظیم و مؤثری، بدون هزینه های نجومی، خودجوش و توسط مردم داره برگزار میشه!
+ از خودم بپرس!


دریافت رایگان صفحه طنز راه راه از:

راه راه


منتشر شده در «راه راه وطن امروز»، دوم آبان ۱۳۹۶

  • بهزاد توفیق فر
۲۵
اسفند
در این شماره از راه راه علاوه بر مرور اتفاقات و رویدادهای مهم سال 95  میتوانید مطالبی را در قالب دو پرونده ویژه آن که به مناسبت پایان سال اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل و همچنین و پرونده ای برای شخصیت سال؛ روح برجام منتشر شده است، بخوانید.
 
درگذشت «محمدعلی کِلِی» اسطوره ی بوکس جهان، بررسی عوامل پیدایش مگس سفید در تهران، طرح یکسان سازی قبور شهدا، منحل شدن تیم «برق شیراز» قدیمی ترین تیم باشگاهی ایران، واکنش های جهانی علیه لغو کنسرت ها، انتقادات از لباس تیم ملی فوتبال و المپیک، گزارش عربستان از فاجعه ی منا، پرداختن برنامه نود به موضوعات غیر فوتبالی، آغاز بکار مجلس دهم، آلودگی هوا، مرخصی های طولانی مدت مهدی هاشمی،حقوقهای نجومی و کاهش رتبه ایران در زمینه رشد علمی از جمله رویدادهای سال 95 هستند که مطالب طنزی پیرامون آنها نوشته شده است.
 
از بخش های خواندنی این شماره می توان به مرور خلاصه وار و تیترگونه ی مهمترین اتفاقات سال گذشته در قالب روزشمار 95 اشاره کرد که در ادامه چند بخش کوتاه از آن را از نظر می گذرانیم:
 
16 فروردین: سخنگوی کمیسیون تلفیق بودجه دیروز بدون اینکه آثاری از شوخی یا خنده در حرفش باشد گفت: دولت خود را مکلف به حذف یارانه سه دهک بالای درآمدی کرده است.  گفت و رفت.
 
22 فروردین: بلاخره دنبال کردن کانال های تلگرامی ناجور، اولین تلفات خود را داد. با قربانی شدن «ستایش» شش ساله، بنا شد خانواده ها خودشان یک جوری بحث فیلترینگ را از خانه آغاز کنند(چیزی شبیه تفکیک زباله از مبدأ).
 
15 شهریور: سرانجام با تلاش های دستگاه دیپلماسی در حاشیه نشست های بین المللی «نیکلاس هایتون» به عنوان سفیر جدید انگلیس در ایران منصوب شد. در پی این سانحه «فیلیپ هاموند»  وزیر خارجه وقت انگلیس گفت: "دیگه ولم می کنی جواد؟"
 
21 تیر: شاهد کوچ کاربران مناطق گرمسیری و سردسیری کشور به صفحه یکی دیگر از مشاهیر ورزشی دنیا با نام «دیمیتری پایت» بودیم. نامبرده پس از این تاریخ فهمید فحشها از آنچه در فضای مجازی می بیند و می شنود به آدم نزدیکتر اند. 
 
6 تیر: بازگشت مهدی طارمی «آقای گل»  به تیم سابقش. در همین راستا سخنگوی باشگاه پرسپولیس ضمن تأیید این خبر با خوشحالی افزود: کودتاچی شود سبب خیر اگر خدا خواهد. 
 
 
همچنین در سر مقاله این شماره نوشته شده است: ما در پایان سالی که نان شب به زور گیر می آید ویرمان گرفت متفاوت به نظر برسیم و به جای اینکه مثل بچه ی آدم، از میان وزیر و وکیل و ورزشکار و بازیگر و دانشمند و.... یک نفر را به عنوان چهره سال انتخاب کنیم، برویم سراغ یک روح. البته خداوکیلی آنقدر که این روح در زندگی ما نقش داشته است، هیچکدام از این آدمهایی که گفتم نقش نداشتند. حالا اگر خودتان در این یکسال در ایران زندگی کرده باشید حتماً این موضوع را تأیید می کنید، اگر هم در ایران زندگی نکرده اید(مثلاً به صورت زیرپوستی دارم می گویم ما مخاطبان خارج از ایران هم داریم! ) که خب، مطالب را بخوانید تا متوجه شوید. 
 
برای اطلاع از مراکز توزیع نسخه چاپی راه راه در سطح کشور میتوانید به این نشانی مراجعه کنید.
 

 
همچنین نسخه PDF این شماره از راه راه به قیمت 2400 تومان از اینجا قابل خرید است. نسخه چاپی راه راه به قیمت 5 هزار تومان عرضه میشود.

منبع: http://rahrahtanz.ir/


  • بهزاد توفیق فر