آینده روشن

بزرگی راگفتند:آینده بشرتاریک است. پاسخ داد: ولی وظیفه ماروشن است

آینده روشن

بزرگی راگفتند:آینده بشرتاریک است. پاسخ داد: ولی وظیفه ماروشن است

آینده روشن

تولید، نشر و بازنشر فرهنگ، مدیریت و طنز

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خیانت» ثبت شده است

۲۲
خرداد

دکتر «سواد ردیف» را مثل همه دولتمردان متواضع و اُفتاده، در دفتر کار شخصی‌اش، جایی در حومه نیاوران پیدا کردیم. دفتر کاری که از همان ابتدای ورود به لابی ساختمان و در طول مسیر سیزده طبقه آن و حتی در ورودی آپارتمان و دفتر منشی و اتاق مدیر دفتر و لابی اختصاصی میهمانان، به تصاویری از دست دادن دکتر ردیف، با وزیرها و مشاور وزیرها و مشاور معاون وزیرهای دنیا مزین شده بود. عکسی هم از دست دادن او با «جان کری» روی دیوار اتاق خودش بود. برای آنهایی که کمتر درباره زندگی خصوصی دکتر ردیف می دانند باید گفت که وی به سال ۱۹۶۱ میلادی در تهران و در خانواده‌ای متمول و نسبتاً، دیده به جهان گشود. چند سال بعد (۱۳۵۵ شمسی) با ویزای دانشجویی به آمریکا رفت و از دبیرستان «درو» دیپلم گرفت. همزمان با وقوع انقلاب اسلامی در ایران (۱۹۷۸ میلادی)، «سوادِ» دیپلمه، خود را به کنسولگری ایران در سان فرانسیسکو رساند و همانجا ماند. چهارسال بعد، از دانشگاه همان سان فرانسیسکو لیسانس گرفت و سال بعدش هم فوق لیسانس. دکتر ردیف، مانند اغلب نابغه‌های جهان، یک بار دانشگاه کالیفرنیا را رها کرد؛ اما دانشگاه کالیفرنیا وی را رها نکرد و بالاخره در حدود سال‌های ۱۳۷۶ شمسی، به دفتر نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل رفت و همانجا بچه‌هایش به دنیا آمدند و ماند و تلاش کرد تا با همه ردیف باشد. در دولت حسن فریدون (مشهور به روحانی) وزیر امور خارجه شد و آنقدر به آن هتل پنج ستاره در وین رفت که عاقبت توانست یک امضاء از وزیرخارجه آمریکا بگیرد. از دکتر ردیف، تاکنون دو جلد کتاب و یک نوار منتشر شده است. در ادامه متن مصاحبه ما با وی را می‌خوانید:

 

+ مرسی آقای دکتر بابت وقت مصاحبه و نسکافه اورجینال

پلیز! می تونی منو سواد صدا کنی.

+ واااای آقای دکتر. شنیده بودم شما انگلیسی‌تون فوله؛ ولی از نزدیک ندیده بودم.

اینکه چیزی نیست باید موقع قدم زدن انگلیسمو ببینی.

+ واقعاً؟!

معلومه که نه!

+ خُب به عنوان سوال اول، نظرتون درباره سروصدایی که بعد از صحبت‌های شبانه‌تون در یکی از روم‌های یکی از نرم افزارهای گفتگو ایجاد شده، چیه؟

ببین من به یکی از روم‌های کلاب‌هاوس دعوت شدم که حدود ساعت سه نصفه شب برای چند نفر دیگه حرف بزنم و البته قول گرفتم که میکروفن‌هاشون خاموش باشه. بعدش هم از روم لـِفت دادم. بالاخره وظیفه تاریخی من ایجاب می‌کنه که از تاریخ دفاع کنم، چون تا تاریخ تاریخه، تاریخه.

+ یکی از حرفهای معترضان هم همینه که چرا شما در یک برنامه عمومی‌تر مثلاً صداوسیما یا دانشگاه با منتقدان برجام روبرو نمی‌شوید و از عملکردتون دفاع نمی‌کنید؟

اونجاها که نمیشه با پیژامه دراز کشید حرف زد. میشه؟!

+ واااای آقای دکتر اینکه گفتین فرانسوی بود؟

پیژامه؟ آره دیگه تازه بونجول هم بلدم.

+ همون بونژور یعنی؟

البته تو چون زبون دنیا رو نمی دونی ایندفعه چیزی بهت نمی گم؛ ولی دفعه بعد از من غلط دیکته‌ای بگیری یه چیزی بهت میگم.

+ شرمنده آقای دکتر؛ ولی خودتون یه بار گفتین کلمه «تعلیق» رو توی متن «برجام» اشتباهی لغو خونده بودین.

عیبی نداره حالا. بالاخره آمریکایی‌ها یه اشتباهی کرده بودن، ما که نباید هی به روشون بیاریم.

+ چه اشتباهی آقای دکتر؟!!

همینکه به جای «لغو» توی متن برجام نوشته بودن «تعلیق مشروط زماندار محدود کوتاه مدت کم‌شونده»

+ یعنی شما متوجه این اشتباه آمریکایی ها شدین؟

فکر کن یه درصد متوجه نشده باشم. منم متوجه نمی شدم «فناچی» حتماً متوجه می‌شد. اونم متوجه نمی‌شد، «فِری‌شون» می‌شد، اونم نمی‌شد

+ بله بالاخره یکی اون متن رو می‌خوند و متوجه می‌شد.

شور

+ بله؟

Shor . یعنی همینطوره

+ آهان! Sure. پس نظر شما درباره بقیه قراردادهایی که تندروها میگن خیانت به ایران بوده چیه؟

می‌دونی، من دیپلمم رو سان فرانسیسکو گرفتم و آمریکا هم چهارصد پونصدسال بیشتر تاریخ نداره. متوجهی که؟

+  البته البته

اونها هم هیچ از این قرتی بازی‌ها نداشتن.

+ یعنی هیچ جنگی نداشتن.

چرا! یه تجاوز داشتن که اسپانیایی‌ها و انگلیسی‌ها اومدن همه بومی‌‌ها رو اروپایی کردن. یه جنگ داخلی هم داشتن که

+ حتماً قرارداد صلح نوشتن و نوع حکومت آینده رو به رفراندوم گذاشتن؟

بچه شدی؟ گفتم که از این قرتی بازی‌ها نداشتن. توی جنگ داخلی، سرمایه دارها (گله دارها) اول اومدن گفتن برده‌ها باید آزاد باشن، بعد که برده‌ها شورش کردن و مزرعه‌دارها رو کشتن، گفتن منظورمون شما نبودین و دوباره گرفتنشون و خودشون بقیه مزرعه دارها رو کشتن. بعد هم خودشون اعلامیه آزادی خودشون رو دادن و با دولت خودشون بر آمریکای خودشون موافقت کردن.

+ واقعاً؟

Yap

+ پس این جنگ‌هایی که یه پای همش آمریکاست چی؟

اینا همه، دفاع‌هایی هستن که آمریکا رفته توی قاره‌های دیگه از خودش کرده و داره ازشون با بهترین امکانات نگهداری می‌کنه.

+ شما که توی اون نوار معروف گفته بودین با دفاع در خانه دشمن مخالفین؟

من گفتم میدان نباید جوری از کشور و مردم دفاع کنه که دیپلماسی نتونه زانو بزنه.

+ زانوشو کجا بزنه؟

ولش کن. حالا چندتا قرارداد بگو تا بگم خیانت به ایران بوده یا نه.

+ واگذاری بحرین به انگلیسی‌ها توسط محمدرضاشاه؟

هر دختری بالاخره باید بره خونه شوهر!

+ واگذاری مبدأ آب هیرمند به افغانستان و مبدأ آب ارس به ترکیه توسط رضاشاه؟

رضاشاه امکانات نگهداری از مبدأ رو نداشته، مجانی داده اونا. ما باید به امکاناتمون نگاه کنیم بعد آرزوی آب کنیم.

+ ۱۹۱۹؟

چه رُنده. هار هار هار

+ تنباکو؟

فقط خامه عسلی.

+ قرارداد رویتر؟

رویتر مگه خبرگزاری نبود؟

+ ترکمانچای؟

حالا یه شاهی چای ترکی دوست نداشته. نمیشه بهش ایراد گرفت.

+ گلستان؟

چقدر گریه کردم من با این فیلم. هندی هم بود فک کنم.

+ ولی آقای دکتر توی همه این قراردادها، قسمتی از آب و خاک و مردم ایران جدا شدن و منافع کشور و مردم از بین رفته.

نه! یعنی آره! یعنی ببین بالاخره وقتی آمریکا میگه با یه دکمه، ما هم طبیعتاً میگیم با یه دکمه، چون این دکمه وقتی دکمه میشه، همه دکمه‌ها.

+ به این میگن واقع‌گرایی و عبور از خالص‌سازی.

دقیقاً!

+ میشه یه سلفی بگیرم باهاتون؟

اسم دوم من سلفیه. بیا بشینم روی این ویلچر بعد بگیر

+ این همون ویلچره؟

خودِ خودشه

 

 

منتظر شده در سایت راه راه طنز

  • بهزاد توفیق فر
۰۱
آبان

جز جیگر
«منگ هانگ وی» پیداشد. رییس اینترپل که چندی قبل، از ساختمان پلیس بین‏الملل در فرانسه خارج و تا این لحظه مراجعت ننموده است، در چین پیداشد ولی خانواده‏ای را از نگرانی نرهانید. همسر فرد مذکور، گم‏شدن وی را بی‏ارتباط با مَنگ بودن او دانست و تأکید کرد که اسم شوهرش منگ است و خودش مَنگ نیست! این همسر درحالی که به پهنای صورت اشک می‏ریخت در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه حالا شوهرت کجاست، گفت: منگ، پس از خروج از محل کارش – ساختمان مرکزی پلیس بین‏ الملل(اینترپل) – در فرانسه، توسط وزارت امنیت چین! بازداشت شده و برای پاسخ به چند سوال ساده به ساختمان این وزارتخانه در چین هدایت شده است. خانم هانگ، شایعه ماروباش رودیوارِ کی یادگاری نوشتیم، را تکذیب کرد و ضمن زدن مشت به سینه ‏اش، برای پلیس بین‏ الملل آرزوی جِزِجیگر کرد با این رئیسش!

FATF

شیشه رفلکس
سخنگوی موافقین CFT در مجلس به انتشار لیست اسامی مخالفین تصویب CFT واکنش نشان داد و گفت: حالا مثلاً که چی؟ وی که از انتشار این لیست خیلی عصبانی بود در میان خبرنگاران اضافه کرد: حالا که آنها رفته‌‏اند و اسمهای خودشان را منتشرکرده‌‏اند ماهم می‏رویم. وی در پاسخ به سوال، کجا می‏روید؟ با قاطعیت گفت: قربان عمه‏ مان! سخنگوی مذکور از هرنوع شفافیت انتقادکرد و از دولت خواست تا لایحه «مبارزه با هرنوع شفافیت، حتی یک‏ ذره» را به مجلس ارائه کند. وی قول شَرف داد که درصورت ارائه این لایحه به مجلس، خودش دور بیافتد و رأی بقیه نمایندگان لیست را بگیرد، بیاورد، بدهد!
درپایان این نشست، حاضرین خواستار دودی شدن همه شیشه‏ ها و عینکها شده، از قوه قضاییه خواستار راه‏ اندازی دادسرای ویژه برای شیشه‌‏های رفلکس(آیینه‏‌ای) شدند.

 

واقعاً چرا؟!
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس از خبرنگاران پرسید: «چرا پول حاصل از گرانی ارز و نفت به مردم نمی‏رسد؟» وی که در جمع خبرنگاران از آنها سوال می‏کرد، افزود: مگر نه اینکه با بالا رفتن قیمت ارز و نفت، درآمد دولت چندبرابرشده، پس کو؟ این نماینده مجلس همینطور که از خبرنگاران سوالات خود را می‏پرسید، از خبرنگاران خواست که به سوالات وی پاسخ دهند و از شفافیت نترسند. عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در ادامه به بیان مزایای شفافیت پرداخت و یکی از وظایف ذاتی نمایندگان را سوال از خبرنگاران دانسته، ابراز امیدواری کرد که در آینده‏ ای نزدیک بتواند از خبرنگاران بیشتری سوال کند و حتی در دوره بعدی رأی بیاورد. گفتنی است درپایان این نشست خبری، هیچ‌‏یک از خبرنگاران نتوانست پاسخگوی سوالات این نماینده مجلس باشد، پس آنگاه همگی به خانه‏‌های خود رفتند.


منتشرشده در راه راه

  • بهزاد توفیق فر
۱۵
دی

چند دقیقه قبل سایت ویکی ‏لیکس، متن کامل پیام پرزیدنت ترامپ را منتشر کرد و موجی از چیز در فضای مجازی ایران ایجاد نمود. سایت راه‏ راه نیز در راستای وظیفه خطیر اطلاع ‏رسانی و با استفاده از متخصصان مجرب و متأهلان متعهد، سریعاً متن مذکور را ترجمه کرده و در ادامه، تقدیم ملت غیور ایران می ‏نماید:

نامه ترامپ به ایران

Dear and hungry Mardom IRAN

مردم عزیز و گرسنه ایران

 

I AM so Happy from inke one hezar shoma go to koche and khiaban

من خیلی خوشحال هستم که هر هزار نفر شما به کوچه و خیابان رفتید

 

And want going hasr, nezam, aramesh and other darayihayeshan to dadar

و خواسته بودید که حصر و نظام و آرامش و بقیه داشته ‏های شما برود دَدَر

 

Me and my duther very doa for you and want firing satl, bank, maghaze, sakhteman, clothes, books and everything in your country  for our ariayian thinking

من و دخترم خیلی دعا کرد برای شمایان و می‏خواسته ‏ایم که آتش زنید سطل، بانک، مغازه[ها]، ساختمان[ها]، لباسها، کتابها و همه چیز در داخل کشور شما را برای فکر آریایی ما

 

Because me ham ariayi HA’KHAMANESHI and kheyli aashegh Aa’GHAMOHAMMADKHAN who goor in Morris jazireh

  چون من نیز آریایی هخامنشی هست و زیاد آقامحمدخان دوست دارم که در جزیره موریس به گور رفت.

 

IF you tonest IRAN parcham ra fire and general SOLEYMANI for me ferestad choon He fire my[…] and La’jan to sorat and sirat USA in world

اگر شما توانستید پرچم ایران را آتش و ژنرال سلیمانی را برای من فرستاده کنید چون او دماغ من را سوزانده و به صورت و سیرت ایلات متحده آمریکا در دنیا لجن زده است.

 

We hope IRAN damaged, sad and with khak yeksan! Then rafigh maryam don’t visit white house because she is soudiarabia peyvand

امید داریم ایران صدمه دیده، غمگین و با خاک یکسان شود! آنوقت رفیق مریم از کاخ سفید بازدید نکند زیرا همه عربستان سعودی با او پیوند زدند.

داعش رجوی

Now, we should change my pant and go to panahgah atomic, because OON start tabrik sal no milady. Best fohsh.

Donald trump P.P.1P

الان ما باید شلوارمان را عوض کنیم و به پناهگاه ضد بمب اتمی برویم زیرا اوون[رییس جمهور کره شمالی] می خواهد سال نوی میلادی را تبریک بگوید. با بهترین فحشها. دونالد ترامپ، پی پی وان پی[رییس جمهور یک درصدی آمریکا]


منتشرشده: سایت طنز راه راه

  • بهزاد توفیق فر