گراز اِنگاری رسانه و عناصر سازهانگار!
امروزه گرفتن مخاطب(Follower) از الزامات هر رسانهای است(مارشال مک لوهان، 1825). و هر رسانهای سعی دارد تا با گرفتن مخاطب بیشتر، رسانه خود را در میان رسانههای دیگر، رسانهی تـر جلوه دهد(مارشال، 1825). همین امر، رسانههای امروزی را به سوی افزایش مخاطب با استفاده از سلبریتیها و چهرههای مشهور سوق میدهد(مک، 1825) و الزاماً به سوی چیزهای دیگر سوق نمیدهد(1825). چنانچه پیش از این نیز پسرکان روزنامهفروش با فریادزدن نام جنایتکاران، متجاوزان و دزدان کلان، سعی در افزایش مشتریان خود داشتند(لوهان، 1825). این رویه که در این مقاله از درست یا غلط بودن و همچنین از جنبههای بیاهمیت اخلاقی آن چشم پوشی کردهایم، سالها بعد و با آغاز به کار تلویزیون، خود را بیش از پیش جلوهگر ساخته و هر آنچه پیش از آن و از سوفسطائیان یونان باستان تا سینمای برادران لومیر نشان نداده بود را یکجا نشان داد(مار، 1825). البته (شال، 1825) صاحبنظران زیادی در حوزه رسانه و حتی در حوزههای مرتبط با رسانه مانند ترهبار، خشکبار، گلبار، تیربار و سربار، بر سر قیمت جذب مخاطب و هزینههای آن برای رسانه با یکدیگر مباحثه کرده، به چالش پرداختهاند(لو، 1825) اما همگی در یک نتیجه متفقالقول بودهاند و هستند که گرچه جذب مخاطب به هرقیمتی باید صورت پذیرد (هان، 1825) اما چون رسانه هم باید نان بخورد لذا مخاطب باید هزینه جذب خود را به رسانه، بپردازد(همان). «یورگن هابرماست» در کتاب «چه کسی مخاطب مرا قورت داد» در تأیید این نظریه آورده: هر رسانهای برای توسعه خود باید مانند گراز به ارزشهای انسانی حملهور شود و از آغشته شدن به ... خود نهراسد در عین حال هر ذلت و رذیلت حیوانی را برای جذب مخاطب برخود هموار سازد (Az Mast ke bar Mast,1825).
گذشته از این، نکته بیاهمیتی که در ابتدای توسعه فعالیت رسانهها ممکن است اندکی آنها را درگیر خود نموده، از سرعت توسعه آنها بکاهد؛ همین ارزشهای انسانی است(Jackie Chan,1825) که برخی متفکرین اغلب شرقی و تندرو، آن را به اشتباه، ملاک و معیار پیشرفت توأمان رسانه و مخاطب میدانند و این در حالی است که برخی از آنها پارا فراتر نهاده، رسانه را در آموزش و پرورش و هدایت انسانها به سوی کمال بشری، مسئول میدانند(یعنی چه واقعاً؟!). بدیهی است که متفکران رسانه غربی، خصوصاً پدر و مادر و عمه (Aunt) و بقیه فک و فامیل رسانههای نو، در تئوری، با رد این نظریه متفکرین شرقی و در عمل، با ساقط کردن ماهوارهها و تحریم رسانههای این طرفی، ثابت کردند این نظریه انسانی رسانه، خیلی بیمزه و بیمعنی است و نظریه خودشان و افرادی چون مارشال مک لوهان خیلی هم درست و کاربردی و علمی است (مُرداک، 1825). در پایان نقل جمله معروف نظریهپرداز معروف رسانه، معروف به بادیبیلدینگ رسانه، سناتور آرنولد شوارتزینگر خالی از لطف نیست. وی در پشت صحنه یکی از فیلمهایش خطاب به کارگردان فیلم گفت: دنده مخاطب نرم(همان).

اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.