آینده روشن

بزرگی راگفتند:آینده بشرتاریک است. پاسخ داد: ولی وظیفه ماروشن است

آینده روشن

بزرگی راگفتند:آینده بشرتاریک است. پاسخ داد: ولی وظیفه ماروشن است

آینده روشن

تولید، نشر و بازنشر فرهنگ، مدیریت و طنز

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کنکور» ثبت شده است

۰۲
مهر

یک عده دانشجونما

 

شما یادتون نمیاد. هرچی بدبختی و مصیبت و فحش و فضیحت توی استادیوم های فوتبال داشتیم، کار «یک عده تماشاگرنما» بود و بس. یعنی همه صد و نود و نُه هزار و نهصد و نود و شش نفری که توی جایگاه تماشاگران استادیوم آزادی نشسته بودند، خیلی مؤدب و دقیقاً طبق بخشنامه های فرهنگستان زبان و ادب پارسی، فوتبال نگاه می کردند و شش ساعت تمام، تیم شان را تشویق میکردند، اِلا همین 4نفر تماشاگرنما، که کل استادیوم را به هم می ریختند، مطالبی درباره سماور و خودروی خاور میگفتند، بوق توی زمین پرت می کردند و خیلی کارهای (18-)  دیگر که اینجا خانواده نشسته است و نمیشود گفت.

بعد از بازی هم همه دست اندرکاران برگزاری بازی، از فدراسیون گرفته تا نماینده فیفا و حتی مربیان و کمک مربیان و پزشک تیم، توی مصاحبه شان، از دست این «یک عده تماشاگرنما» شکایت داشتند و همه ناکامی های تیم و صندلی های شکسته و اتوبوسهای دربِ داغان شده را به این یک عده، نسبت می دادند.

حالا نگو همین «یک عده تماشاگرنما»، داشته اند از جلوی دانشگاههای معتبر مثل پزشکی شهیدبهشتی، صنعتی امیرکبیر، تهران و غیره رد می شده اند که تشنه شده اند و رفته اند توی دانشگاه معتبر، تا آب بخورند، اما یکهو تبدیل شده اند به «یک عده دانشجونما» و توی رودربایستی، کل شش-هفت سال دوره دکترا را با بقیه دانشجوها رفته اند سرکلاس و آزمایشگاه و بیمارستان و... و اتفاقاً خیلی هم درسخوان و فعال بوده اند، همه استادها هم از آنها راضی بوده اند و توی جزوه شان برچسب «هزار آفرین دختر گلم» چسبانده اند؛ که بازهم یکهو، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دیده است که ای دل غافل، چه نشسته ایم یا چه نشسته اید (تردید از نگارنده است) که اینها همه شان، «یک عده دانشجونما» هستند که نه تنها توی کنکور شرکت نکرده اند، بلکه هیچ 500میلیون تومانی هم بابت خرید صندلی دانشگاه نداده اند، تازه اسمشان هم در لیست حضور و غیاب کلاس نیست! و با جعل خودشان! از در دانشگاه تردد می کرده اند و حتی دیده شده با سایر دانشجوها، برای طی دوره های عملی (پراتیک)، به بیمارستان و کارخانه و جاهای دیگر می رفته اند! وادانشجویا واقعاً! واحسرتا لزوماً!

 لذا همینجا و بدینوسیله از همه دانشجویان واقعی درخواست کرده اند که این «یک عده دانشجونما» را به پلیس فتا معرفی کنند و از رفته شدن آبروی جامعه علمی، خصوصاً پزشکی، علی الخصوص دندانپزشکی، جلوگیری نمایند.

برای اینکه بتوانید این یک عده دانشجونما را راحت بشناسید و به پلیس فتا معرفی کنید، همینجا عرض می کنیم که از نشانه های این عده دانشجونما موارد زیر گزارش شده است:

1) یادآوری امتحان میان ترم به استاد درحالی که وی میخواهد درس جدید بدهد و یادش نیست اصلاً.

2) پیشنهاد آماده کردن ارائه کلاسی توسط دانشجویان، آن هم زمانی که استاد خودش میگوید فقط جزوه را بخوانید بس است.

3) مخالفت علنی با حذف بخشهایی از کتاب برای امتحان و گفتن این جمله چندش آور:«استاد دیگه 500صفحه که برای دانشجو چیزی نیست».

4) درخواست معرفی کتاب و منابع متعدد از استاد و اصرار برای طرح سوال از آنها.

5) پیداکردن منابع معرفی شده توسط استاد، ظرف مدت 24ساعت و تشکر از استاد در جلسه آینده بابت معرفی این منابع خوب [اَییییییییی].

6) پرسیدن سوالهای ماورای درسی و فوق کتاب و بدتر از آن یادداشت برداری از پاسخ استاد.

7) درخواست برگه سفید اضافه در جلسه امتحان درحالی که ما هنوز جای نام و نام خانوادگی را هم پُر نکرده ایم و مشغول جویدن ته خودکارمان هستیم.

منتشر شده در سایت طنز راه راه

  • بهزاد توفیق فر
۱۴
شهریور

نگاهی به سریال هیولا ساخته مهران مدیری

شاید باورتان نشود، اما یکی از سه شغل سخت و زیان آورِ دنیا که در مجامع جهانی هم به زودی ثبت می شود، نوشتن طنز است. نه اینکه نوشتن غیرطنز، کار آسانی باشد، نه! بلکه این تبدیل سیاهی ها و تلخی ها به کلام طنزآمیز و لبخندآور است که بسیار دشوار و طاقت فرسا است. البته که همین پرداختن به سیاهی ها و تلخی ها می تواند برای سلامتی هر انسانی که یارانه می گیرد، زیان آور باشد! خصوصاً که این نوشته را تبدیل به تصویر و بازی و رنگ هم کرده باشد. آن وقت است که حسابش با نوبخت است و سازمانش!

 

 

 

هیولا وارد می شود!

در آخرین روزهای نوروز 98 و در یکی از قسمتهای برنامه دورهمی که بعدتر قسمت پایانی این برنامه نیز شد! مهران مدیری، انتقاد کوچکی نسبت به دولت بر زبان آورد که گرچه غیرمستقیم بود اما موجب شد تا دور جدید این برنامه دیگر هیچگاه به پخش نرسد. صاحبنظران هم دیگر امیدی به بازآمدن دوباره این برنامه به قاب تلویزیون نداشتند، زیرا علاوه بر سابقه دولتی ها در برخورد با انتقاد و منقدین، جنجالی که رسانه های حامی دولت بر سر این یک جمله مهران مدیری برپا کردند، او را فرسنگها از صداوسیما که بودجه اش زیر دست دولت است، دور کرد. طبق نظرسنجی ها، تکرار قسمتهای قبلی دورهمی از شبکه نسیم، هنوز هم جزء سه برنامه پربیننده این شبکه است و این نشان می دهد که مردم منتظر علکس العمل دست اندرکاران وادامه برنامه دورهمی بودند، انتظاری که خیلی زود و با ورود هیولا به شبکه نمایش خانگی، به پایان رسید.

سریال هیولا که از اوایل اردیبهشت 98 در شبکه خانگی عرضه شد، در عین آنکه امضای مهران مدیری و قابهایی کلی از کارهای قبلی او را با خود به خانه های مردم آورده، نوع تازه اما واقعی تری هم از طنز به مخاطبان ارائه می دهد. طنزی که هم بیانگر اغراق آمیز نقاط ضعف است و هم بازرسِ علل و عوامل این ضعفها. در ادامه نگاهی داریم به 17 قسمت فصل اول این سریال، که تاکنون به شبکه نمایش خانگی آمده است.

 

هیولا

 

قصه هیولا چیست؟

«هیولا» داستان یک خاندان قدیمی است که همواره خود را ملزم به حفظ شرافت می‌دانند. جد بزرگ خانواده، مهدی‌قلی‌خان، نایب سوم شهربانی در زمان احمدشاه قاجار بوده که برای حفظ شرافت و پرهیز از وطن فروشی، ملقب به شرافت شده اما همزمان به تهران تبعید شده است. بقیه اعضای خانواده هم به اشکال مختلف درگیر همین انتخاب بین حفظ شرافت و فساد هستند که سرنوشت هرکدام نیز، بهتر از مهدی قلی خان نیست. چنانچه وی، در هنگام مرگ، ۱۰ هزار مترمربع باغ در پامنار آن زمان تهران داشته، اما اصرار اعضای این خانواده، بر حفظ شرافت، باعث شده که امروز، «هوشنگ شرافت» در محله‌ای که به نام آنهاست و سابقاً باغ اجدادی شان بوده، مستأجر نواده نوکر مهدی قلی خان، غضنفر چمچاره، باشد. هوشنگ، معلم مدرسه است و با مادر، همسر و دو فرزندش زندگی می کند. او همچنین جزء مال باختگان صندوق ذخیره فرهنگیان است که پس اندازهای اندک فرهنگیان را به انحای مختلف بالاکشیده و آنها را بیش از پیش با مشکلات زندگی امروز درگیر کرده است. هوشنگ شرافت به عنوان نماینده و سخنگوی فرهنگیان مالباخته، وارد حلقه خصوصی تر گردانندگان صندوق که با فرهنگیان در زندگی و کار- فاصله ای فاحش دارند، می شود و چیزهایی می بیند که تاکنون حتی به فکرش نیز خطور نکرده است.

.

  • بهزاد توفیق فر