آینده روشن

بزرگی راگفتند:آینده بشرتاریک است. پاسخ داد: ولی وظیفه ماروشن است

آینده روشن

بزرگی راگفتند:آینده بشرتاریک است. پاسخ داد: ولی وظیفه ماروشن است

آینده روشن

تولید، نشر و بازنشر فرهنگ، مدیریت و طنز

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حل مسئله» ثبت شده است

۳۱
شهریور

گویند کریمخان عظیم‌‏الجثه بوده است و قوی هیکل، شادخوار و بزم‌آرا. القصه به سبب افراط در بیش خواری و مجلس‏‌آرایی، اعتدال مزاج را از دست می‏‌دهد و ضعف بر وی مستولی می‏‌شود. پس از آن حکیم‏‌باشی را بر بالینش می‏‌خوانند. حکیم امر به تنقیه و اماله می‏‌کند چرا که علت بیماری را خشکی مزاج تشخیص می‏‌دهد. کریمخان که این خبر را شنید آشفته شد و به تندی از حکیم خواست که بار دیگر نسخه را بازگوید. حکیم از ترس گفت:"مرا اماله کنید تا خوب شوید"

آخرالامر، حکیم را دراز و اماله کردند. از قضا کریمخان شفا یافت. پس از آن هر وقت کریمخان بیمار می‏‌شد حکیم‏‏‌باشی را فرا می‌خواندند و اماله‌‏اش می‏‌کردند و به اصطلاح معروف "حکیم‏‌باشی را دراز می‏‌کردند!!"



بدنیست توجه کنیم که مصداق این رویداد و ضرب المثل، برخی سازمانها و مدیران ایرانی امروز هستند که به محض بروز مشکل یا ظهور مانعی بر راه سازمان، نیروی انسانی را "دراز می کنند" و کارشناسان و مشاوران هم از ترس آنکه عدم دستیابی به نتیجه مطلوب، دامنگیر خودشان نشود و دچار خشم و غضب مدیریت ارشد نگردند، گزارشات آبدار و آمار تابدار ارائه می دهند و چه پاورپوینت ها و چه به به ها و چه چه ها و...

نتیجه واضح است، پس از مدتی، انباشت مسائل و مشکلات در زیرلایه های سازمان، موجب انفجار و بروز شوک می شود. شوکی که در وهله اول همه را به جنب و جوش می اندازد تا با مسکن های معمول آن را مرتفع کنیم اما نمی توانیم و نه تنها شوک برطرف نمی شود بلکه بدتر و شدیدتر می شود. در مرحله دوم!!! با استیصال به دنبال دلیل بروز این مشکل می گردیم (هنوز باور نداریم که این یک مشکل معمولی نیست بلکه یک شوک ناشی از انباشت مشکلات کوچک و بزرگ است). در بهترین حالت در این مرحله برخی از دلایل مشکل زا کشف می شوند و تقریبا بلافاصله توسط سطوح مختلف کارشناسی و سرپرستی و مدیریتی دچار خودسانسوری می شوند لذا صورت مسئله ای که تحت عنوان "دلیل اصلی بروز مشکل" به رؤیت مدیریت ارشد می رسد، یکی از ساده ترین، کم تاثیرترین، فرعی ترین و کوچکترین دلایل مشکل است که حتی الامکان به هیچ کس هم بر نمی خورد.

مدیریت ارشد: همین؟!!!

مدیرسطح دوم: بله قربان! واقعا باعث تاسف که کارکنان زیاده خواه و خودخواهی داریم!!

پس از رفع این مانع کوچک بادستور مستقیم و احتمالا سخنرانی مدیریت ارشد در جمع کارکنان، وارد مرحله سوم می شویم. کارکنان اغلب به علامت سوال تبدیل شده اند چون خواسته هایشان و مسائلی که برای سازمانشان قائل هستند با حرف ها و اقدام مدیریت ارشد سازمان، زمین تا آسمان فاصله دارد و اغلب اصلا مربوط هم نیست!

مشکل همچنان به سوی عمیق تر شدن می رود و کارکنان و افراد دلسوز درون و بیرون سازمان، لحن تندتر و رفتار خشونت آمیزتری پیش می گیرند. از سوی دیگر، کارشناسان، مشاوران و مدیران میانی که راه قبلی را پیشنهاد داده بودند بدون هیچ حساسیت و توجهی به منشاء واقعی مشکل، به دنیال مقصر می گردند و برای سرش جایزه تعیین می کنند و صدالبته به زودی شخص، رویداد یا نهادی در دوره قبل یا بیرون سازمان را به عنوان مقصر، شناسایی و به مدیریت ارشد و کارکنان معرفی می کنند!!

کارکنان بدون دلبستگی لبخند تلخی می زنند و می پرسند امروز ناهار چی داریم؟ و کارکنان متعهد و با دلبستگی وسایل روی میزشان را جمع می کنند و به چند جا زنگ می زنند تا سازمان جدیدی پیدا کنند و بروند...

خوب ظاهرا سازمان در آستانه سقوط است و هرعضو آن به جز نشستن و نگاه کردن یا بی تفاوتی و جذب هر منفعت قابل جذب، کار دیگری ندارند. فاتحه...

 

 


  • بهزاد توفیق فر